ایلیاایلیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

پسر کاکل زری مامان

خونه ی جدید...

سلام عزیز مامان.. امسال 1/1/92 اومدیم توی خونه ی جدیدمون..تا الان فرصت نکرده بودم بیام برات بنویسم ..اما حالی یکم راجبش برات توضیح میدم..اینجا رو خیلی بیشتر دوست داری با اینکه اون ور هم اتاقی برای خودت داشتی اما این اتاق جدیدت رو بیشر میپسندی..خیلی مواظبش هستی هر وقت توی اتاقت کاری نداری درش رو قفل میکنی..هههههههه..این کارت خیلی با مزس که حریمت رو مشخص میکنی.. اسباب کشیمون با نزدیکی های عید مصادف شد اما جون دوست داشتیم سال تحویل توی این خونه باشیم قبل از تحویل سال خودمون رو رسوندیم البته وسایل رو از قبل اورده بودیم و چیده بودیم..و یه سفره ی هول هولی چیدم اما خیلی خشکل شد.. توی اتاقت یه تلویزیون مخصوص خودت داری که فقط کارتون برات پخش می...
26 ارديبهشت 1392

اغاز تولدی دیگر....

امروز یه حال خاصی دارم ..نمیدونم چون یه سال بزرگتر شدم اینطورم....اماااااااااااااا دارم به گذشته فکر میکنم به اون روزهایی که منم مثل تو بچه بودم پر از هیاهو بدو بدو ..فضولی..اه زود گذشت زود....... چقدر از عروسک بازی به خود میبالیدم.... چقدر از دویدن دنبال توپ لذت میبردم... چقدر از خوردن هله هوله شاد میشدم... چقدر حس میکردم دنیا برای من است.... چقدر سفت مادرم را در اغوش میگرفتم... چقدر از صبوریهایش لذت میبردم... چقدر پدرم را میبوسیدم..... چقدر با دوستانم دعوا میکردم و اندکی بعد اشتی...... چقدر...چقدر....و خیلی چقدر های دیگر.... اما حالا همه ی انها را درک میکنم که تو کنارم هستی فرزندم...تمام کود...
21 ارديبهشت 1392

ما برگشتیممممممممممممم

سلام...سلام...سلامممممممممممممممممم به همه ی دوستای خوبمون...ما برگشتیمممممممممممم از همه ی دوستایی که تو این مدت برامون پیام گذاشتن عاشقانه ممنونیم .. بعد یه مدت طولانی برگشتیم و به زودی میام با عکس ها و کارهای جدید ایلیا.. بوس برای دوست جونامون ...
20 ارديبهشت 1392
1